از قاچاق ترکی + شدن فارسی. در تداول کالائی بدون پروانۀ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری، قاچاق شدن کارمند دولت، غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری. گریختن از خدمتی قانونی. قاچاق شدن سرباز، از خدمت نظام گریختن
از قاچاق ترکی + شدن فارسی. در تداول کالائی بدون پروانۀ قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری، قاچاق شدن کارمند دولت، غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری. گریختن از خدمتی قانونی. قاچاق شدن سرباز، از خدمت نظام گریختن
در رفتن در رفتن (از سر خدمت و کار) غیبت کردن (در ساعت کار) : این برادر کلا است باشورا هم مدرسه است امروز گویا قاچاق شده و مادرش خبر ندارد، وارد شدن متاعی بدون پروانه قانونی بکشور
در رفتن در رفتن (از سر خدمت و کار) غیبت کردن (در ساعت کار) : این برادر کلا است باشورا هم مدرسه است امروز گویا قاچاق شده و مادرش خبر ندارد، وارد شدن متاعی بدون پروانه قانونی بکشور